488

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

تو این ۶ ماه خیلی این دکتر و اون دکتر رفتم ، حتی مثلا در آخرین مورد پا شدم تا اصفهان رفتم ! چون یکی از اقوام رفته بود و جواب گرفته بود ! اما باز روز از نو و روزی از نو ، امروز آب پاکی رو یکی از دکترها که مشتریم هم هست ریخت رو دستم گفت ببین زیاد تلاش نکن موهای تو ارثی هست و بلاخره یه روزی مثل بابات و عموها و دایی هات میرزه... + نوشته شده در ساعت 13:19 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 21:45

گاهی وقتا میدونستی اشتباهه،میدونستی سرانجامی نداره، میدونستی این همه تلاش بیهوده هست .اما باز ادامه دادی! چون تو خودت یه حسی میگفت اشتباهه؟ اما تو انجام بده ، فقط بخاطر اینکه خودت رو قانع کنی ، که پیش خودت شرمنده نشی ،گاهی وقتا درست میدونی چیه اما اون راهی رو میری که میدونی تهش هیچی نیست ،فقط بخاطر اینکه شرمنده خودت نباشی + نوشته شده در ساعت 20:21 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 21:45

ما باید باهم حرف میزدیم ،تو همون بعد از ظهر بارونی، که آسمون یه ریز میبارید .باید به جای زل زدن به برف پاکن که چجوری چپ و راست میرفت بهم میگفتیم حرفای دلمون رو .اما تو هزار بار آهنگ پوبون رو پلی کردی و پلی کردی .شاید همون لحظه که من از ماشینت پیاده شدم به جای پایان یه سری چیزا شروع شد ، مثل یه تلنگر ! یهو پالتو تو اومد رو شونه های من و یه چتر رفت بالا سرم و انگشت های دستت رفت لای دستم ،اصلا تو از کجا پیدات شد میون این همه مشغله فکری و اوضاع داغون من فقط یه تو کم بود... + نوشته شده در ساعت 20:54 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 21:45

_مبارک باشه ،کافه قشنگیه+ ممنون ،زحمت کشیدی بعد سه سال ! _دیشب خونه تون بودم ،سراغت رو از عمه گرفتم ،گفتم تو این تعطیلات که سرم خلوت تر هست یه سر بیام ببینمت، جای قشنگیه ،راضی هستی؟ اوضاع خوبه؟+ اتفاقا روز اول عید من هم خونه شما بودم خداروشکر تو و اون زنت نبودید نشستیم کلی غیبت شما رو کردیدم،آدم نیستید که !بیچاره دایی من دلش به کیا خوش، البته تو اینجوری نبودی ! از وقتی زن گرفتی این مدلی شدی_ چرا این حرف رو میزنی ؟ زیاد از دهنت این حرف رو شنیدم چند بار تو جمع گفتی ،چند بار هم به خودم+چیه ! بیا بزن ؟؟؟ سگی دیگه ! همیشه اینجوری بودی ! از زمان بچه بودنمون همین مدلی بودی یه سگ درون داری که پاچه میگیره _ اها یادم نبود تو منو خوب میشناسی :)+ آره حتی بهتر از اون بنده خدا ،میخوای تو این جمع داد بزنم بگم کجاها خال داری :)) _بیا بشین آبرو نبر :)+دلم برات تنگ شده بود حمید ،زندگی بی رحمه ،بی رحم تر از اون خاطره ها هستن ،خیلی وقتا میشینم به گذشته فکر میکنم ،یادم میاد قرار بود من عروس مامانت بشم به جای... چی شد واقعاااا؟؟؟ یه روز بابات زنگ زد خونه مون گفت فلان روز نامزدی حمید هست تشریف بیارید._ ه " من نیومدم اینجا گذشته رو زیر رو کنم ،هزار بار این سوال رو از هم پرسیدیم هزار بار هم جواب های تکرای دادیم به هم ،الان هم اگر اینجام چون خیلی وقت بود ندیده بودمت ،دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام کافه ت بشینم یکم دلم باز بشه.+ واقعا اون چه چیز بهتری نسبت به من داشت؟ لعنت بهت_ پاشم برم؟+قهوه ت رو بخور ،گمشو برو سگ ،همیشه تو با من همینجوری بودی _حساب کنم؟ :)+ برو حمید فقط گمشوووو + نوشته شده در ساعت 15:16 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 23:24

به نظرم میشد بهار فصل قشنگ تری باشه،بارونش وقتی میخوره به شیشه برام جذاب تر باشه ،شکوفه هاش برام حس نو شدن داشته باشه،میتونست جوونه درخت ها بهم حس دوباره شروع کردن بده، پرنده هاش وقتی میان رو بالکن خونه م نشونه خبر خوش باشه، باد بهاریش نشونه گذر از هیاهو باشه، روبوسی آدما خبر از ترک کدورت ها باشه... اما میبینم و خیلی بی تفاوت از کنارشون رد میشم ،یه به تخمم خاصی تو چهره خودم میبینم که راحت داره از کنار همه چی رد میشه و انگار نه انگار که بهار فصل تغییره، گاهی وقتا فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی برای تغییر ،هوای خودت رو بیشتر داشته باش + نوشته شده در ساعت 17:6 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 23:24

"کم بیار ،اما نباز"

اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ

وَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ

وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ‏
.........................

نظرات دوستان نمایش داده نمیشود

488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 23:24

+تو واسه من یه الگوی

_من!؟

+همه میگن حمید تو این سن به هرچی خواسته رسیده

...

پ ن : روم نشد بهش بگم من به همه آرزوهام تو این سن رسیدم الی به اون و این انگار به هیچی نرسیدم ...

+ نوشته شده در ساعت 21:57 توسط حمید  | 

488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 15:27

+انشالله حالشون زودتر خوب بشه_همینطور مریض شما+مشکلشون چیه_پیری و هزار مریضی ،آلزایمر داره+بدترینش همین آلزایمره_فکر میکنی ، آلزایمر تو این سن و سال یه جور شفاس ،نمیدونی کی هستس ،تو جوونی چکار کردی ، عاشق کی بودی ،کیا بهت بدی کردن بازم بگم؟ بچه هات باهات خوب رفتار کردن یا نه+تا حالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم :) + نوشته شده در ساعت 15:44 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 15:27

خیلی نوشتم و پاک کردم از دیروز تا حالا ، گاهی وقتا یه چیزی تو مغز آدم میگذره که حتی اون رو نمیشه به کلمات هم تبدیل کرد ، هی با خودم روزگار رو مرور میکنم و افسوس میخورم و سیگار میکشم و چراها رو پشت هم میچینم اما واسه هیچکدوم جوابی پیدا نمیکنم.بگذریم ... باید مینوشتم دیدن تو بعد چند سال چه حس عجیبی بود،کلی نوشتم ازت اما حق مطلب ادا نمیشد ،تو دور بودی ولی همیشه نزدیک.... + نوشته شده در ساعت 11:38 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 15:27

موفقیت تو سکوته، نباید بذاری کسی از تو چیزی بدونه! یه جورای سِکرت باشی،حقیقت من خودم اینجوریم،کسی از کارم سر در نمیاره،حتی نزدیک ترین آدم های زندگیم هم از کارهای اقتصادی که میکنم خبر ندارن، همه فامیل اینو میدونن که از دهن من حرفی بیرون نمیاد ،یا اگر سوالی بپرسن یه جوری میپیچونم که انگار نه انگار، خدا رحمتش کنه یه آشنایی داشتیم اون بهم این یادگاری رو داد ،گفت موفقیت تو سکوته ،نذار آدما از تو چیزی بدونن ... + نوشته شده در ساعت 12:13 توسط حمید  |  488...ادامه مطلب
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 148 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 17:33