483

-چقدر عوض شده اینجا

+این یعنی یک سالی میشه که نیومدی اینجا

-دقیقا ،فکر کنم عید سال قبل بود که اومده بودم اینجا دیدن پدرتون

+یک سال پیش تو همین روزها باهات صحبت کردم ،برات از دوره های که گذروندی حرف زدم،از کلاس های که شرکت کردی و همشون با موفقیت پشت سر گذاشتی ،بهت گفتم امسال یه کار بزرگ رو باید شروع کنی ،شاید اون روز تو دلت خندیدی ،اما من بهت ایمان داشتم ،تمام این سال ها که باهات کار میکردم بهت ایمان داشتم که میتونی ،امروز دقیقا یک سال از اون روزها میگذره ،و من خوشحالم که نیروی مثل تورو تربیت کردم و میتونم بهش افتخار کنم ،یادته روزی که بهت یه ... سپردم  کلی خوشحال بودی ؟ اما امروز تعداد ... داره شمارش از دستت در میره ،اینا موفقیته حمید،اینا یعنی تو تلاش میکنی حال آدمارو خوب کنی ،اینا یعنی تو از جونت ،وقتت، حوصله ت، اعصابت،گاهی وقتا پولت، میذاری که حال آدمارو خوب کنی.

-اوهوم شاید سال پیش فکرش رو نمیکردم که اینجوری پیش بره ، 95 برای من خیلی عجیب غریب بود استاد ،گاهی وقتا تلخ گاهی وقتا شیرین ،اما میتونم ازش با افتخار حرف بزنم و همش رو مدیون شما هستم که تمام این سال ها مثل یه برادر بزرگ تر کنارم بودی .

+دنیارو خود ما آدما میسازیم ،روزهامون رو ،افرادی که وارد زندگیمون میکنیم ،تلخ و شیرینی ها ،همش رو خود ما میسازیم حمید،تو تازه شروع کردی ، خیلی روزها هست که باید کنار هم منتظرشون باشیم ...