693

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

_مبارک باشه ،کافه قشنگیه

+ ممنون ،زحمت کشیدی بعد سه سال !

_دیشب خونه تون بودم ،سراغت رو از عمه گرفتم ،گفتم تو این تعطیلات که سرم خلوت تر هست یه سر بیام ببینمت، جای قشنگیه ،راضی هستی؟ اوضاع خوبه؟

+ اتفاقا روز اول عید من هم خونه شما بودم خداروشکر تو و اون زنت نبودید نشستیم کلی غیبت شما رو کردیدم،آدم نیستید که !بیچاره دایی من دلش به کیا خوش، البته تو اینجوری نبودی ! از وقتی زن گرفتی این مدلی شدی

_ چرا این حرف رو میزنی ؟ زیاد از دهنت این حرف رو شنیدم چند بار تو جمع گفتی ،چند بار هم به خودم

+چیه ! بیا بزن ؟؟؟ سگی دیگه ! همیشه اینجوری بودی ! از زمان بچه بودنمون همین مدلی بودی یه سگ درون داری که پاچه میگیره

_ اها یادم نبود تو منو خوب میشناسی :)

+ آره حتی بهتر از اون بنده خدا ،میخوای تو این جمع داد بزنم بگم کجاها خال داری :))

_بیا بشین آبرو نبر :)

+دلم برات تنگ شده بود حمید ،زندگی بی رحمه ،بی رحم تر از اون خاطره ها هستن ،خیلی وقتا میشینم به گذشته فکر میکنم ،یادم میاد قرار بود من عروس مامانت بشم به جای... چی شد واقعاااا؟؟؟ یه روز بابات زنگ زد خونه مون گفت فلان روز نامزدی حمید هست تشریف بیارید.

_ ه " من نیومدم اینجا گذشته رو زیر رو کنم ،هزار بار این سوال رو از هم پرسیدیم هزار بار هم جواب های تکرای دادیم به هم ،الان هم اگر اینجام چون خیلی وقت بود ندیده بودمت ،دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام کافه ت بشینم یکم دلم باز بشه.

+ واقعا اون چه چیز بهتری نسبت به من داشت؟ لعنت بهت

_ پاشم برم؟

+قهوه ت رو بخور ،گمشو برو سگ ،همیشه تو با من همینجوری بودی

_حساب کنم؟ :)

+ برو حمید فقط گمشوووو

+ نوشته شده در ساعت 15:16 توسط حمید  | 

488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 23:24