700

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

ما باید باهم حرف میزدیم ،تو همون بعد از ظهر بارونی، که آسمون یه ریز میبارید .باید به جای زل زدن به برف پاکن که چجوری چپ و راست میرفت بهم میگفتیم حرفای دلمون رو .اما تو هزار بار آهنگ پوبون رو پلی کردی و پلی کردی .شاید همون لحظه که من از ماشینت پیاده شدم به جای پایان یه سری چیزا شروع شد ، مثل یه تلنگر ! یهو پالتو تو اومد رو شونه های من و یه چتر رفت بالا سرم و انگشت های دستت رفت لای دستم ،اصلا تو از کجا پیدات شد میون این همه مشغله فکری و اوضاع داغون من فقط یه تو کم بود...

+ نوشته شده در ساعت 20:54 توسط حمید  | 

488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 21:45