496

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

+دلم برات تنگ شده بود،تو یه عادت بد داری ، با هر آدمی دوست داری یه جا خاطره داشتی باشی ،این کافه هم یادآور اولین باری که همدیگرو دیدیم ،بعد از اون همیشه قرارامون همینجا بود ،امروز که به امیر گفتم میخوام برم حمید ببینم کلی خوشحال شد ،گفت قرار بود چند ماه پیش یه کتاب بدی بهش بخونه 

-اصن یادم نبود "ص" ، حتما میرم محل کارش کتاب میدم بهش 

+وقتی شنیدم ازدواج کردی کلی خوشحال شدم ،تو زمونه ای که آدما از انجام ازدواج شونه خالی میکنن و دل میبندن به رابطه های بدون مقصد من به تصمیم تو احترام میذارم ،حمید دنیا بوی تعفن گرفته ،رابطه های چند ضلعی ،امروز با این ،فردا با اون ،باور کن خیلی وقتا تو محل کارم انقدر خسته میشم که دوست دارم استعفا بدم ،دوست دارم دست امیر بگیرم برم تو یه روستای دور افتاده زندگی کنم .

-میدونی اشکال کار کجاست "ص" ؟ اینکه یه روزی تو زندگی میرسه که مفهمی چقدر تو گذشته ات اشتباهات تاثیر گذار داشتی ،چقدر زمان و احساست رو گذاشتی واسه آدما و الان دقیقا جایی که باید خرج کنی یهو میبنی کم میاری 

+درسته منم به این نتیجه رسیدم،منم وقتی به امیر رسیدم همین حس رو داشتم ،اما بعد از مدتی همه چی درست شد ،انگار دوباره شارژ شدم ،و مطمئن هستم در کنار هم خوشبخت میشید ،چون تورو بهتر از خودت میشناسم ،زندگی متاهلی سختی های خودش رو داره ،اما همه اینا  تبدیل به شیرینی میشه اگه با هم باشید 

488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 128 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:38