من هروقت این آهنگ لعنتی Familiar رو گوش میدم یاد تو میوفتم ،تو هر حس و حالی باشم تو میای جلوی چشم هام، تو اون بخشی از زندگی من هستی که دوسش دارم،با اینکه حالم خوش نبود،با اینکه نداشتمت و دوست داشتم تورو داشتم ،با اینکه سفت چسبیده بودم و نمیخواستم لیز بخوری از دست هام اما تو هی فرار میکردی ،من دوست داشتم با تو جهان رو بچرخم،من دوست داشتم با تو کیلومترها قدم بزنم و خسته نشم،اما تو نخواستی"س" ،چقدر بده بعد این همه مدت دوباره دارم از تو مینویسم،توئی که چند روز پیش تولدت بود و من فقط تونستم یه پیام خشک و خالی برات بفرستم تا بگم هنوز هستم،که پشت هنوز هستم چقدر حرف مخفی شده،امروز داشتم برای یه دوستی از فراموش کردن آدم ها حرف میزدم الان دارم از آدمی حرف میزنم که یه گوشه قلبم برای خودم دارمش و اما ندارمش...
488...برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 139